استاد قرائتی در ادامه سلسله مباحث تفسیری خود با موضوع تفسیر قطره ای به بیان نکات تفسیری آیه الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ » پرداخته اند.
برخی انسان ها، فقط هرچه را می بینند و می شنوند، می پذیرند و میخواهند همه چیز را از طریق حواس پنج گانه درک کنند. غافل از اینکه حواس محدود ما قدرت درک همه چیز را ندارد. حتی قوۀ جاذبه را که خاصیتی مادی است، با حواس نمی توان درک کرد. از افتادن اشیا به پایین، می فهمیم که زمین جاذبه دارد. پس شناخت ما از جاذبه، از راه آثار آن است نه با درک مستقیم خود آن.
بعضی توقع دارند خدا را با چشم ببینند تا به او ایمان بیاورند، چنان که قوم بنی اسرائیل به حضرت موسی(ع) گفتند: لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّی نَرَی اللّهَ جَهْرَة» (بقره، ۵۵)؛ ما به تو ایمان نمی آوریم، تا آن که خدا را آشکارا ببینیم.
در حالی که خداوند جسم نیست تا دیدنی باشد و ما از آثار باعظمت او در آفرینش، به وجود او پی می بریم و به او ایمان می آوریم.
افراد باتقوا و حقیقتجو، شناخت خود را به عالم مادی محدود نمی کنند، بلکه به جهان غیب، یعنی وجود خداوند و فرشتگان و عالم آخرت که از حواس ظاهری ما پنهان هستند، ایمان دارند.
آن ها اهل نماز و انفاق هستند. با نماز که یاد خداست، نیازهای روح و روان خود را تأمین می کنند و به آرامش و اطمینان می رسند و با پرداخت بخشی از درآمد خود به محرومان، نیازهای جامعه را تأمین می کنند تا جامعه نیز به رفاه و آسایش دست یابد.
منبع:حوزه
بدون شک مصیبت سیدالشهدا علیهالسلام بزرگترین مصیبت در عالم است و هیچ روز و سرنوشتی مانند روز و سرنوشت امام حسین(ع) نیست. جمله لا یوم کیومک یا اباعبدالله»؛ هیچ روز و سرنوشتی مانند روز و سرنوشت تو نیست ای اباعبدالله» را زیاد شنیدهایم. اما شاید تا الان نمیدانستیم که این جمله از دهان مبارک امام حسن مجتبی علیهالسلام خطاب به برادر خود گفته شده است.
امام باقر علیهالسلام به نقل از جدشان میفرمایند:
روزی امام حسین(ع) به نزد امام حسن(ع) آمد، وقتی چشمش به برادر افتاد گریه کرد، امام حسن(ع) از برادرش علت گریه کردن را جویا شد. امام حسین(ع) فرمود: گریه ام برای رفتار بدی است که با تو میشود. امام حسن فرمود: ظلم و ستمی که بر من میشود همین زهری است که به من داده میشود و به سبب آن به قتل میرسم، ولی بدان که لا یوم کیومک یا اباعبدالله»؛ هیچ روز و سرنوشتی مانند روز و سرنوشت تو نیست.
ای ابا عبدالله زیرا روزی بر تو خواهد آمد که سی هزار نفر از مردمی که خود را مسلمان میدانند و مدعی هستند که از امت جد ما محمد صلی الله علیه و آله هستند، تو را محاصره کرده و برای کشتن تو و جسارت به اهل بیت تو و اسارت خاندان تو و غارت اموال آنها اقدام میکنند، در این هنگام است که خداوند لعن خود را بر خاندان امیه فرو فرستد و از آسمان خون و خاکستر فرو ریزد و همه مخلوقات حتی حیوانات درنده در بیابان ها و ماهیان در دریاها بر مصیبت تو گریه کنند»
همچنین مضمون سخنی از امام زین العابدین(ع) است که روزی امام سجاد(ع) به پسر عباس(ع) نگاه کرد و گریست و یاد از روز احد کرد که حمزه در آن کشته شد، سپس یاد از موته کرد که جعفر بن ابی طالب آنجا به شهادت رسید. سپس فرمود: لایوم کیوم الحسین، ازدلف الیه ثلاثون الف رجل یزعمون انهم من هذه الامه کل یتقرب الی الله عزوجل بدمه و هو بالله یذکرهم فلا یتعظون حتی قتلوه بغیا و ظلما و عدوانا.
پینوشت:
1. سیدبن طاوس، لهوف
2. شیخ صدوق، امالی، بیروت، اعلمی، 1400 ق، ص 177.
3. معالی السبطین، ج 2، ص 10؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ج 4، ص 86.
4. ناسخ التواریخ، ج 4، ص 73 (به نقل از امالی صدوق)؛ بحارالانوار، ج 22، ص 274.
آیتالله العظمی بهاءالدّینی فرمودند: آیتالله مقدّس اردبیلی آنقدر یاد مرگ بودند که خودشان در اواخر عمر مبارکشان افشاء کرده و فرموده بودند: من آنقدر یاد مرگ هستم که گاهی احساس می کنم مردهام امّا بعد می بینم زندهام. ایشان می فرمودند: می ترسم وقتی هم ملکالموت جانم را بگیرد، باز فکر کنم هنوز خیال می کنم مردهام ولی زندهام و چون یاد مرگم این حال را دارم، مگر این که لحظاتی بر من بگذرد.
آیتالله العظمی بهاءالدّینی فرمودند: خصوصیّت یاد مرگ بودن این است که انسان چون می داند می رود، مخلص می شود.
یعنی وقتی من بدانم رفتنی هستم، همه کارهایم را برای پروردگار عالم انجام می دهم و دیگر اصلاً برایم مهم نیست چه کسی خوشش بیاید و چه کسی خوشش نیاید، فقط ملاکم این است که ذوالجلال والاکرام، حضرت حقّ از من که بندهاش هستم، راضی است یا خیر.
حجتالاسلام مسعود عالی (کارشناس مسائل اخلاقی و اجتماعی):
اهل بیت(ع) در ادعیه به ما آموختند از خدا بخواهیم جزو یاران امام عصر (عج) باشیم. در تعقیبات نماز صبح دعایی کوتاه وجود داردکه ابتدائش با اللهم بلّغ مولای صاحبامان» آغاز در واقع نوعی تجدید بیعت با امام زمان (عج) است.
بنابراین باید از خدا بخواهیم که ما را در رکاب و از یاران و مدافعین حضرت قرار دهد و در دعای عهد نیز از خداوند میخواهیم که اگر مرگ هم بین ما و او فاصله انداخت، چنین مانعی از بین برود و با ظهور ایشان بتوانیم به دنیا بازگردیم.
زمانی که امام مرحوم شدند یک برگه نشانه (چوبالف) در مفاتیح ایشان پیدا کردند که مشخص بود ایشان مداومت در خواندن این دعا داشته است؛ در این دعا میخوانیم که اگر مرگ بین من و ظهور حضرت فاصله انداخت مرا به این عالم بازگرداند. بنابراین شیعه باید آنقدر مشتاق یاری امام باشد که چنین درخواستی از خدا داشته باشد.
غرب با ابزارها و تکنولوژی فعلی، تمدن خود را بنا کرده است، آیا تمدن حضرت هم بر این اساس بنا میشود یا اینکه ابزارهای آن متفاوت از ابزارهای ماست؟ در روایات آمده که قیام حضرت با شمشیر خواهد بود، حال مشخص نیست تکنولوژی روز است یا اینکه همان شمشیر است، این نکته اکنون محل بحث ما نیست.
چقدر فرق است بین شیعیان آخرامان با شیعیانی که در زمان ائمه (ع) بودند و آنها را یاری نمیکردند، در قضیه کربلا یک داستانی است که آن را شاید کمتر شنیده باشیم، پیش از آغاز جنگ دو لشگر مقابل هم اردو زده بودند و فاصلهها کم بود و همدیگر را میدیدند، هنوز جنگ شروع نشده بود یک شخصی در لشگر عمر سعد به نام هرثمة بن سلیم به سمت لشکر امام (ع) آمد و از ایشان خواست که او را ببخشد. حضرت هم توبه او را قبول کرد و پرسید که هرثمه چه شد که به لشگر ما آمدی؟ او هم یاد لشکر امیرالمؤمنین (ع) افتاد که در زمان یکی از جنگها از کربلا رد شد و گریه کرد و گفت روزی یک عده عاشق اینجا میآیند و شهید میشوند. با این حال باز هم در لشکر امام نیامد و گفت که من خانواده دارم، امام هم به او گفت که برو از اینجا دور شو که صدای مظلومیت ما را نشنوی! چقدر بین شیعیان آن زمان و شیعیان آخرامان که امام معصومشان را ندیده باور دارند، تفاوت است.
روایت از امام سجاد (ع) داریم که فرمود بهترین شیعیان ما شیعیان آخرامان که قائل به امامت او هستند و منتظر ظهورند اینها از مؤمنان همه زمانها بالاتر هستند چرا که خدا آنقدر به شیعیان آخرامان فهم و شعور و معرفت داده که ما را ندیده باور دارند، غیبت برای آنها به منزله شهود است.
هنر بندگی همین است که انسان خیلی چیزهای ندیده را باور و قبول کند. در قرآن هم متقین را خداوند کسانی میداند که ندیده خیلی چیزها را قبول میکند مؤمن کسی است که خدا و اهل بیت (ع) را ندیده باور داشته باشد.
متأسفانه فرهنگ و تمدن مادی زمان ما که به اصطلاح مدرنیته یا هر اسم دهن پرکنی است، چنان انسانها را بیجهت بزرگ و جسور کرده که میگوید هرچه به عقلت نرسید دیگر باورش نکن ولو وحی هم باشد! یعنی دیگر زمان آن گذشته که خدا بگوید و ما باور کنیم! در حالی که باید بدانیم دایره وحی بزرگتر از عقل ماست، چیزهایی است که در عقل ما نمیگنجد و این طبیعی است، چرا که عقل ما خالص نیست و هواهای نفس در آن تأثیر زیادی گذاشته است.
اغلب مردم برای کسب روزی و مال تنها به اسباب و علل مادی و طبیعی چشم دوخته اند. عده ای هم از آن ور بام افتاده اند و دست از کار و تلاش کشیده و تنها چشم به عطایا و الطاف الهی دارند. اسلام با هر دوی این گروه ها مخالف است. دین مبین اسلام به طلب رزق و روزی حلال تاکید ویژه و فراوانی کرده اما از طرفی هم توصیه می کند که گمان نکنید روزی بدست شماست. روزی رسان خداست و بندگان تنها وسیله هستند. یعنی نه از این طرف بام بیفت نه از آن طرف!در همین رابطه روایت زیبایی از امام حسن مجتبی (ع) نقل شده که می توان به هفت بخش زیر تقسیم نمود:
۱- "در طلب مانند شخص پيروز مكوش."
۲- "و مانند كسى كه تسليم شده به قَدَر اعتماد نكن."
۳- "زیرا به دنبال كسب و روزى رفتن سنت است."
۴- "ميانهروى در طلب روزى از عفت است."
۵- "عفت مانع روزى نيست."
۶- "حرص موجب زيادى رزق نيست."
۷- "به درستى كه روزى قسمت شده و حرص زدن، موجب گناه مى شود." (تحف العقول، ص ۲۳۶)
* نتایج روایت فوق
نخستین نتیجه تقسیم بندی فوق این می شود که نباید مانند افراد پیروز دنبال روزی رفت و زیاده روی نمود زیرا که میانه روی در آن عفت است. همچنین نباید تنها به قضا و قدر الهی اکتفا کرد و تلاش ننمود زیرا سنت نبوی این است که باید به دنبال روزی حلال رفت.
** اگر عفت به خرج دادی نترس!
نقطه مقابل نیز این است که اگر در طلب روزی عفت به خرج دادیم نترسیم که مبادا رزقمان کم شود زیرا عفت مانع روزى نيست. اگر هم حرص بزنیم بر روزی مان افزوده نخواهد شد! پس به اندازه تلاش کنیم و بخشی از نیرویمان را صرف طاعت و بندگی کنیم. کاری که امروز کمتر شاهدش هستیم زیرا مردم تمام همّ و غمشان را در طلب روزی قرار داده اند و یا فرصتی برای عبادت ندارند یا اگر هم زمانی می گذارند دیگر حالی برایشان نمانده!
این مشکل حل نمی شود تا زمانی که باور کنیم روزی همه بندگان را خدا تقسیم کرده و حرص زدن در این راستا جز بار گناه چیزی عایدمان نمی کند!
*** فقیری که مورد عتاب امام صادق(ع) قرار گرفت
در روایات آمده دعای کسی که تلاشی در جهت کسب حلال نداشته باشد اجابت نمی شود. در کتاب داستان راستان اثر استاد شهید مرتضی مطهری نقل شده است که شخصی باهیجان و اضطراب به حضور امام صادق (ع) آمد و گفت: درباره من دعایی بفرمایید تا خداوند به من وسعت رزقی بدهد که خیلی فقیر و تنگدستم.
امام فرمود: هرگز دعا نمی کنم!
- چرا دعا نمی کنید!؟
- برای اینکه خداوند راهی برای اینکار معین کرده است. خداوند امر کرده که روزی را طلب نمایید. اما تو می خواهی در خانه خود بنشینی و با دعا روزی را به خانه خود بکشانی! (داستان راستان جلد اول اثر استاد شهید مرتضی مطهری)
منبع : سايت عقيق
ازحضرت زهرا (س) نقل است که فرمودند: وقتي رختخواب خود را پهن كردم٬ حضرت رسول (ص) وارد خانه شد. پيامبر (ص) فرمود: اي فاطمه٬ مخواب، مگر پس از آنكه چهار عمل را به جاي آوري. ختم قرآن كني، پيغمبران را شفيع خود گرداني، مؤمنين را از خود خشنود گرداني و حج و عمره انجام دهي.»
اين را فرمود و مشغول نماز شد. من صبر كردم تا نمازش را به پايان رساند. گفتم يا رسول الله (ص)، امر كردي به چهار چيز كه من قدرت ندارم در اين وقت آنها را به جا آورم. حضرت لبخند زد و فرمود:
هرگاه بخواني سوره توحيد را سه مرتبه٬ پس گويا قرآن را ختم كرده اي. هرگاه صلوات بفرستي بر من و بر پيغمبران پس از من٬ در روز قيامت شفيعان تو خواهيم بود. هر گاه براي مؤمنين استغفار كني٬ پس همه ايشان از تو خشنود شوند و هر گاه بگويي: سبحان الله والحمد لله و لا اله الا الله والله اكبر» (1) پس حج و عمره به جا آورده اي.
پينوشت:
1. باقيات الصالحات، باب ششم.
درباره این سایت